کانال تلگرام احساس زخمی با موضوع دلنوشته ها و جملات عاشقانه
کانال تلگرام برق خنده با موضوع جوک و لطیفه های خنده دار
قولها.. "بی اعتبار"
حرفها.."ناخالص"
عشقها.."پوشالی"
محبتها.."قلابی"
خوبیها.."تظاهر"
دیدارها.."تفاخر"
صورتها.."پر رنگ"
سیرتها.." بی رنگ"
شعارها.."بدون عمل"
قضاوتها.."بدون عدل"
و. . . . .
در کدامین نقطه از انسانیت ایستاده ایم ؟؟؟
یادش بخیر ، روزی دروغگو دشمن
خدابود
https://t.me/EhsaseZakhmi
کاش بازی هامون انقدری ادامه پیدا میکرد
که دیگه وقت نمی کردیم بزرگ شیم...
https://t.me/EhsaseZakhmi
ای کـــــــودک. . .
کفش هایم را نپوش
تلاش تو برای بزرگ شدنت غــــمگینم می کند
کـــــودک بمان ،کوچــــک بمان
من در بزرگ شدنم دردهایی دیدم که کــــــــوچک کرد، بزرگ شدنم را
https://t.me/EhsaseZakhmi
☜من اَز اونـــــام ☞
✘کِه اَگه شانـــــس دَرِ خونَـــــمو بزنــــــــــہ✘
هنـــــدزفری تو گوشـــمه✘ نمیشنومـــ
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
گذاشتم به دارم بکشند..
بی گناه بودم اما،
حوصله اثباتش را نداشتم..!
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
نمیدانم چه کسی
دست اتفاق های خوب
زندگی ام را گرفته است
که دیگر نمی افتند!
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
کاش پیرتر بودم
مثل ریشهها
یا خیلی جوانتر
مثل شاخهها ...!
اینجا که
من ایستادهام
میانه است،
فقط تبر میخورم …!
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
عشق دوم بدبخت ترين موجود دنياست.
يني هر چقدر هم كه عاشقت باشد ،
باز دلت مثل گنجشك خيس ميلرزد كه نكند ...
كه نكند من برايش نقش فراموش كننده را داشته باشم ؟
نكند وقتي در اغوش من چشم هايش را ميبندد ،
بوي لعنتي او را با تمام وجود استشمام ميكند ؟
نكند تمام كارهايي كه با هم ميكنيم را روزي با او كرده ؟
نكند اين زنگ هاي سر صبح لعنتي را كه من هميشه خوابم به او هم ميزده؟
نكند عكس هاي دونفره يشان را هر شب با بغض نگاه ميكند؟
نكند اسم او را در اغوشم لو بدهد؟
اصلا همه ي اينها به كنار...
نكند برگردد؟
عشق دوم بدبخت ترين موجود دنياست...
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
گفت خیلی میترسم...
گفتم چرا ؟
گفت چون از ته دل خوشحالم ...
این جور خوشحالی ترسناک است…
پرسیدم آخه چرا ؟
جواب داد: وقتی آدم این جور خوشحال باشد
سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد.
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
ﺳَـــﻠـﺎﻣـــﺘـــﮯ ﺭﻭﺯﮮ ﮐﮧ ” ﻣـــﺎﺩﺭﻣـــ ” ﺑـــﯿـــﺎﺩ ﺳﺮ ﻗـــﺒـــــﺮﻡ …
ﺷـــﻤـــﻊ ﺭﻭﺷﻦ ڪُﻨﮧ ﻭ ﺑـــﮕﻪ …
ﺍﻣــــﺮﻭﺯ ﺗــــــﻮﻟــــــﺪﺗـﮧ …
ﻧﻤﯿﺨــــﻮﺍﮮ ﺷـــﻤـــﻌــــﺎﺭﻭ “ ﻓــــﻮﺕ ” ڪُﻨـﮯ .…؟؟؟؟
https://telegram.me/joinchat/BNHksDyAjVnvwPvsYFBoeQ
دستمو محکم بگیر...ول نکن عزیزم
منی که به یادت هر روز با خودم درگیرم
من هر چی غمه یه تنه حریفم
اما با غم رفتنت بخدا دارم میمیرم
شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم
و تـــــــــــــــــــو....
آهسته زیر لب بگویی
چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود...!
من به هیچ دردی نمیخورم !
این درد ها هستند که مدام به من میخورند !!!
زندگی پانتومیم است !
حرف دلت را به زبان بیاوری؛...
بـــــــاخــــــتــــــی !!!
بچه که بودیم ؛
می دانستیم هر وقت گم شدیم ،
باید سر جایمان بمانیم تا پیدایمان کنند !
مدتهاست گم شده ام !
از جایم تکان نمیخورم...!
پس چرا کسی مراپیدا نمی کند ؟؟!
کاش کشتی نوح بیشتر جا داشت،...
تا تعداد بیشتری انسان را در خود جای میداد !
نسل انسان ها در حال انقراض است !!!
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود" هست.
یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم'' ،...
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" ،...
مقداری خرد پشت "چه میدونم" ،...
و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" ...!!
خوشـا آنـــان کـه با عـــزت ز گیتی بســـاط خویــش برچیدنـد و رفتند
ز کــــالاهــــای ایـــن آشفتـــه بازار مــــحبت را پســـندیدنــــد و رفتند
خوشـا آنــان کــه در میزان وجدان حساب خــویــش سنجیدند و رفتند
نـگـردیدنــد هــــــرگـــز گــــرد باطل حـقیـقـــت را پســـندیدنـــد و رفتند
خوشا آنـان که بر این عرصه خاک چو خورشیدی درخشیدنـد و رفتند
خوشــا آنــان کـه از پیمانـه دوست شـــراب عشـــق نوشیدنـد و رفتند
خوشــا آنان که با اخلاص و ایمان حــریم دوســـت بوســیدنـد و رفتند
خوشــــا آنــــان کــه در راه عدالت به خون خویــش غلتیدند و رفتند
خوشــــا آنــــان کــــه بـــذر آدمیت در ایــن ویرانــه پاشیدنـد و رفتند
چـــو نخــــل بـــــارور در تنگستان ثمـــر دادنـــد و بخشیدنـد و رفتند
خوشــا آنــان که پا در وادی عشق نــهـــادنــــد و نلغزیدنــــد و رفتند
خوشــــا آنـــان کـه بار دوستــی را کشــیدنـــــد و نرنجیدنـــــد و رفتن
بــا یــه قـامت شکستـــه، با نگاهــی مات و خستـــه
سـرشـو برده رو شــونش، یـــه نفر تنهـــا نشستــــه
تـــوی تنهـــاییش یه درده، جـــای پای قلبـــی سـرده
گـــل سرخــــی بـــــوده امــا، دیگـــه پـژمـــرده و زرده
فـــارغ از دیـروز و فـــرداش، غرقـــه تو دریـــای درداش
حسـرتش یه عشــــق نابه، که وفا کنـــه به عـهداش
یه شب خوب، تو آسمون،...
یه ستاره، چشمک زنون،...
خندید و گفت: کنارتم، تا آخرش، تا پای جون !
ستاره ی قشنگی بود، آروم و ناز و مهربون !
ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون...!
اما زیاد طول نکشید، عشق من و ستاره جون !!!
ابری اومد ستاره رو دزدید و برد، نامهربون !
حالا شبا به یاد اون، زل می زنم به آسمون....
دلم می خواد داد بزنم، این بود قول و قرارمون...؟؟؟
تو رفتی و از خودتم، نذاشتی حتی یه نشون !!!
دیگر مطمئن شده بود....
کسی که رو به رویش ایستاده، ماندنی نیست
نفس عمیقی کشید
تا شاید بتواند بغضش را حفظ کند
اما نه، فایده ای نداشت
باریدن عادت چشم هایش شده بود
بلافاصله با گوشه آستین پاکش کرد
غلبه بر لرزش شانه ها هم کار سختی بود
با همه توانش سعی کرد تمرکز کند
یک نفس عمیق دیگر....
چشم هایش را باز کرد
سرش را بالا گرفت و گفت:
خداحافظ
حـالم بـد نیســت، غـم کـم مــی خـورم
کـم کـه نه!! هر روز کم کم مــی خـورم
آب مــی خـواهــم، ســرابم مــی دهـند
عــشــق مــی ورزم عــذابم مــی دهـند
خـود نمـی دانـم کجـا رفتـم به خــواب
از چـه بیدارم نـکردی؟؟ آفتــاب...!!!
آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند
این روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند
آن روزها مال باخته می شدی
و این روز ها دلباخته
اگـــر روزی دلـــت لبریز غــــم بـــود
گــذارت بــر مـــذار کـــهنه ام بـــود
بـــگو این بـــی نصیـب خفـته در خـــاک
یــه روزی عـــاشق و دیوانــه ام بـــود
مـن از مرگ نمـی ترســم
از تـنـهــایـی مــی ترســم
مــن از طــنـاب دار نمــی ترســم
مــن از پـایـان بــی دیـدار مـی ترســم
اینجا زمین است
جایی که وقتی زانو هایت را از شدت تنهایی بغل گرفته ای،...
بجای همدردی، برایت پول خرد می اندازند !!
مینویســــــم نامـــــــه و روزی از این جـــــا مـــــیروم
با خـــیال او، ولــــــی تنـــهــــای تنــهــــا میـــــــــروم
در جـــوابـــم شــــاید او حتــــی نگویــد: کیســتی ؟!
شایــــد او حتــــی بگویـــد: لایــق مــــن نیســتی...!
مینویســـم مــــن: که عمــری با خیالــــت زیســـــتم
گاهـــی از مــــن یاد کـــن حالا که دیگـــر نیســتم....
دردم ایـــــن نیســـــت که او عــاشــــق نیســــت...!
دردم این نیســــت که معشوق من از عشـق تهیســت...!
دردم اینســت که با این همه سردی ها من چرا دل بستم...؟!
خــــــدایا لــــــج نکـــــــن...!
قـــــــــبـــــــول کــــــــن...!
حـــــــق با شــــیطان بــــــود..!
آدمــها قـــابل پرســتش نــبودنــد!
داروخانه ها هم میدانند ما زخم داریم...!
چون بجای بقیه پول، چسب زخم میدهند...!